چت

ورود جنگ به میدان فولاد

تهدید ترامپ به افزایش تعرفه واردات در بازار فولاد اثر گذاشته و میل به افت قیمت‌ها را ایجاد کرده است. یک تهدید لفظی یا دقیق‌تر توییتری به خودی خود برای تغییر فاز در یک بازار بیش از ۸۰۰ میلیون تنی چین کافی نیست مگر آنکه بازارها از پتانسیل تغییر برخوردار باشند و از این داده به‌عنوان یک سیگنال قیمتی استفاده کنند.

ورود جنگ به میدان فولاد

این شرایط هم‌اکنون محقق شده است و نه تنها بازار فولاد چین بلکه بسیاری از بازارها را ترسانده است. این یعنی آغاز یک روند نزولی کوتاه‌مدت اما نه می‌توان در این خصوص اظهارنظر قاطعی داشت و نه به سادگی آن را رد کرد. کاهش قیمت سنگ آهن را اگر آغاز روند نزولی در بازار فولاد به شمار آوریم احتمال افت نرخ در این بازار مهم وجود خواهد داشت ولی شاهد هستیم که بهای قراضه نه تنها افت نداشته بلکه رشد قیمت‌های مهمی هم به ثبت رسیده است. اگر به هر دلیل افت قیمت سنگ آهن متوقف شده و قیمت قراضه بالا باقی بماند می‌توان بدبینی به دورنمای بازار فولاد را کنار گذاشت.

به نظر می‌رسد آینده بازار فولاد این بار نه فقط در دستان سنگ آهن و زغال‌سنگ بلکه به دورنمای بازار قراضه هم وابسته است، آن هم در شرایطی که شواهد از کاهش بهای قراضه در کوتاه‌مدت حکایت نمی‌کند. شاید قراضه را بتوان وزنه نگه‌دارنده بازار فولاد به شمار آورد آن‌هم در شرایطی که ماه‌ها بازار فولاد در مقایسه با بازارهای فلزی مشابه توانسته بود حداقل‌های خود را حفظ کند. بازی بازار فولاد تازه شروع شده و به مرور زمان به اوج رقابت‌ها نزدیک خواهیم شد، اگرچه افت فولاد، قراضه را هم تحت‌تاثیر قرار خواهد داد.

نوسان سنگ آهن و ضریب اثرپذیری فولاد

شاید مهم‌ترین سیگنالی که بازار فولاد را تحت‌تاثیر قرار داده و می‌تواند باز هم اثرگذاری خود را بر این بازار مهم با محوریت چین اثبات کند، نوسان بهای سنگ آهن است. در گزارش‌ پیشین به این افت نرخ جدی اشاره کردیم و دلایل آن را کاهش جذابیت خرید در قیمت‌های بالا، افزایش حجم عرضه از سوی استرالیا و حتی برزیل، تقویت موجودی انبارهای سنگ آهن در بنادر چین و داده‌های اثرگذار در بازارهای مالی برشمردیم اگرچه ذهنیت‌ها مبنی بر کاهش هزینه حمل و نقل دریایی یا نگرانی از افت تقاضای فولاد به مرور زمان هم موثر بودند. کاهش قیمت سنگ آهن در شرایطی که بهای زغال‌سنگ به نسبت هفته‌ها و ماه‌های گذشته کاهشی بوده است، خود می‌تواند به کاهش قیمت تمام‌شده فولاد به مرور زمان منجر شود و فضا را برای افت قیمت فولاد فراهم کند. البته هنوز برخی معتقدند که سنگ آهن گران است و می‌توان با موکول کردن تقاضا به آینده (در صورت امکان) قیمت‌های بهتری به دست آورد.

به جز بحث سنگ آهن و زغال‌سنگ، در هفته‌ها و ماه‌های اخیر شاهد رشد تولید فولاد خام در چین بودیم که در گذشته به آن اشاره شد که به رشد قیمت سنگ آهن پرعیار وارداتی به این کشور کمک کرد آن‌هم در شرایطی که نگرانی‌های زیست‌محیطی به قوت خود باقی بود و در روزهای سرد سال باز هم برجسته‌تر خواهد شد. از سوی دیگر در اغلب نقاط جهان با محوریت نیم‌کره شمالی، در روزهای گرم سال شاهد تقاضای بیشتری برای فولاد هستیم که می‌تواند ترس از افت تقاضا در هفته‌های آینده را به‌ویژه برای مصنوعات ساختمانی رقم بزند. این در حالی است که اوضاع در نقاط ساحلی و حتی شمالی چین متفاوت است و با پایان فصل بارش‌های موسمی و نیاز به بازسازی برخی زیرساخت‌ها یا سرعت‌گرفتن بازسازی و احداث پروژه‌های عمرانی و مسکونی می‌تواند تقاضای متعادلی را در بازار داخلی این کشور رقم بزند. این یعنی رفتار تقاضا از یک روند کلی تبعیت نخواهد کرد. در این رابطه بازی سنگ آهن را باید جدی گرفت زیرا تداوم افت بهای آن می‌تواند کاهش قیمت فولاد را هم از لحاظ روانی و هم فنی توجیه کند آن‌هم در شرایطی که بازارهای مشابه فلزی هم حال و روز خوبی ندارند و امکان تعمیق افت قیمت‌ها حداقل برای فلزات پایه ایجاد شده یا حداقل سرعت‌گیر مهمی در برابر رشد قیمت‌های آنها خواهد بود. در این شرایط و حتی بدون در نظر گرفتن واقعیت‌های درونی بازار فولاد می‌توان گفت که جریان این بازار مهم جهانی کاهشی است ولی این ادعا به چکش‌کاری‌های بیشتری نیاز دارد آن‌هم در شرایطی که حاشیه‌های این بازار بعضا می‌تواند قوی‌تر از متن اصلی در بازار فولاد ایفای نقش کند.

غلبه حاشیه‌ها بر متن در بازار فولاد

شاخص‌های سهام در شرق آسیا به کمترین میزان خود در ۶ ماه اخیر رسیده است یعنی هم باید جنگ تجاری را جدی گرفت و هم می‌توان گفت بازارها شدت گرفتن این جنگ را باور کرده‌اند و البته همین برای بازار کافی است زیرا نشان می‌دهد جو روانی به نفع رشد بازارها و افزایش حجم معاملات نیست. البته کاهش ارزش یوآن را هم باید در نظر گرفت چه رفتار طبیعی بازارها باشد چه اقدامی دست‌ساخته که البته فرق زیادی با هم ندارد ولی رسیدن ارزش یوآن به کمترین حد در چند سال گذشته (بحران ۲۰۰۸) موضوعی نیست که بتوان از کنار آن به سادگی عبور کرد. این موضع‌گیری از تقابل جدی چین و آمریکا حکایت دارد و تجربه بازارهای کالایی نشان داده که این قبیل تقابل‌های تجاری تنها به زیان بازارها خواهد بود نه به نفع آن. در هر حال شعله‌های جنگ تجاری اگرچه با لفاظی‌های اقتصادی آغاز شده ولی هنوز نه نتیجه‌ای از آن اعلام شده و نه اثرات آن محقق شده است. در این شرایط تنها می‌توان نشست و نظاره‌گر اوضاع بود و تنها شواهد میدانی در خود بازار را مورد بررسی قرار داد.

به‌صورت کلی در بازار فولاد جهانی با محوریت چین یا مثلا در بازار ورق نورد گرم، خریداران نه تنها رشد قیمت‌ها را نمی‌پذیرند بلکه انتظار دارند فروشندگان قیمت‌های خود را با تخفیف همراه سازند. فروشندگان هم که اوضاع بازار را دقیق‌تر رصد می‌کنند از روز جمعه قیمت‌های پیشنهادی خود را کاهش داده‌اند گویی به این روند کلی احترام می‌گذارند آن هم در شرایطی که به مرور زمان قیمت تمام‌شده کارخانه‌ها نیز کاهش پیدا می‌کند. به‌صورت دقیق‌تر کارخانه‌ها قیمت‌های پیشنهادی خود را کاهش داده‌اند و تجار هم با این سیگنال قیمت‌های پیشنهای صادراتی خود را پایین آورده‌اند. البته این روند در بازار داخلی چین هم وجود دارد و بهای فولاد حتی در معاملات داخل این کشور برای مصرف‌کنندگان چینی هم کاهشی شده است که نشان می‌دهد اوضاع قیمتی در بازار واقعا نزولی است. البته در گزارش متال‌بولتن در مورد شرایط فعلی بازار چین عنوان شده که هنوز قیمت‌ها بد نیست.

باید توجه کرد که حوزه فولادهای صنعتی با محوریت ورق، گستره بزرگی از کالاها را شامل می‌شود که با رشد تعرفه همراه می‌شود و این بازار به‌صورت غیرمستقیم با افت تقاضا و نیاز به قیمت‌های پایین‌تر روبه‌رو خواهد شد. از سوی دیگر تعرفه‌ تنها یک ابزار تجاری است و اگر شاهد باشیم که قیمت‌ها بازهم کاهش یابد، تیغ تعرفه‌ها ناخودآگاه کند خواهد شد ولی رقبا هم ساکت نمی‌نشینند و تلاش خواهند کرد که سهم بازار چین را در آمریکا تصاحب کنند که به معنی پیچیده‌تر شدن اوضاع و البته کاهش درآمدزایی چینی‌ها خواهد بود. شاید از این پس برای چینی‌ها هم اگر صرف اقتصادی داشته باشد به سمت دور زدن این تحریم متمایل شوند؛ چیزی که چینی‌ها با مراوده تجاری با ایران راه و چاه آن را آموخته‌اند.

موارد فوق البته هم بر بازار داخلی و هم بر بازار صادراتی چین اثرگذار خواهد بود و از روز جمعه هفته گذشته شاهد کاهش قیمت‌های صادراتی این کشور مثلا در حوزه ورق‌های فولادی هستیم. ذهنیت غالب این بازار کاهش نرخ است که دیر یا زود محقق خواهد شد. خریداران از هم‌اکنون حتی در کشورهای آسیایی هم مطالبه کاهش نرخ دارند و تجمیع این موارد به معنی ورود بازار به یک فاز کاهش قیمت‌هاست که از هم‌اکنون مشخص نیست کف نرخ کجاست و این روند نزولی تا چه زمانی ادامه خواهد یافت. این ابهام بیشتر در شرایطی خودنمایی می‌کند که نتیجه‌ای از مذاکرات تجاری چین و آمریکا مخابره نشده و انتظار نداریم در کوتاه‌مدت همه‌چیز ختم به خیر شود. همین گذشت زمان هم برای بازار فولاد جذاب نخواهد بود. البته آمارها و قیمت‌های فولاد به‌صورت کلی امروز در بازار مخابره می‌شود و امروز و فرداست که می‌توان میزان ترس واقعی از افت قیمت‌ها را در نرخ‌های پیشنهادی و معاملات درج شده مشاهده کرد. بازار آتی ورق نورد گرم شانگهای هم کاهشی است. البته بازار میلگرد چین نیز همین اوضاع را داشت و قیمت‌ها در بازار نقدی و آتی این کشور کاهشی بود.

آرامش نسبی در بازارهای غیرچینی

در سایر نقاط جهان اما شاهد بازارهایی متعادل‌تر هستیم و این نگرانی از افت قیمت‌ها کمتر از بازار داخلی و صادراتی چین ایفای نقش کرده است اما اواخر این هفته می‌توان در مورد سرایت نگرانی‌ها اظهارنظر کرد، اگرچه جریان غالب را در نهایت می‌توان کاهشی ارزیابی کرد. کاهش درآمدزایی آرسلورمیتال در اروپا در فصل دوم سال‌جاری میلادی یا کاهش ۳۶ درصدی صادرات محصولات تخت ترکیه در ماه ژوئن به نسبت مدت مشابه سال قبل یا کاهش احتمالی تقاضا در برزیل را می‌توان برخی از آمارهای اخیر به‌شمار آورد که متال‌بولتن به آن اشاره کرده است.

درخصوص بازار شمش جهانی اوضاع اندکی متفاوت است و یک ثبات شکننده را شاهد هستیم. اگرچه در بازارهای منطقه‌ای ما یا بازارهای شرق آسیا تقاضا ضعیف است ولی هنوز وارد فاز افت قیمت‌های بزرگ نشده‌ایم و یک بازار نسبتا آرام تجربه می‌شود. شمش پیشنهادی کشورهای مشترک‌المنافع موسوم به CIS بین ۴۲۰ تا ۴۳۵ دلار پیشنهاد و حتی معامله می‌شود ولی این بازار هم با تحرک بالایی روبه‌رو نیست. این قیمت‌ها اگرچه به نسبت هفته گذشته رشد محدودی داشته ولی فروش قابل‌توجهی هم ثبت نشده است. بازار شمش و بازار ورق در جهان اگرچه از قرابت‌های ذاتی برخوردار هستند ولی یک تفاوت جدی را هم باید در نظر گرفت که در شرح دو بازار فوق هم قابل‌مشاهده است. سال‌هاست که چین روی خوش به صادرات شمش نشان نداده است و رد پای این کشور را کمتر می‌توان در این بازار مهم نظاره کرد و بالعکس ایران و ترکیه و مخصوصا کشورهای CIS، این بازار را گویی قبضه کرده‌اند. در این شرایط احتمال اثرگذاری رخدادهای چین بر بازار شمش کمتر است اگرچه با گذشت زمان این بازار هم به داده‌های چین توجه خواهد کرد. این یعنی بازار شمش هنوز از یک فرصت تنفس برخوردار است اما تجربه نشان داده که اغلب کارخانه‌ها و صادرکنندگان تلاش خواهند کرد از فرصت موجود برای فروش استفاده کرده و با رشد نسبی عرضه‌ها و پذیرش سفارشات تولید بیشتر، همین مسیر را با یک فاز تاخیر ادامه می‌دهند. البته اوضاع در بازار شمش بهتر است و شاید باز هم از بازار چین بهتر باقی بماند. البته در برخی نقاط شرق آسیا زمان بارش‌های فصلی به‌زودی فرا می‌رسد و همین داده یک سیگنال مخرب برای بازار شمش خواهد بود. از هم‌اکنون نیز تقاضای تخفیف در کشورهای آسیای جنوب‌شرقی افزایش یافته است. نگاهی به بازارهای داخلی کشورهای شرق آسیا نشان می‌دهد که تقاضا ضعیف است و این ضعف تقاضا فضای چندانی برای خرید شمش از سمت واحدهای نوردی باقی نمی‌گذارد.

تحرک بهای قراضه آهنی

نمی‌توان گفت که در بازارهای جهانی رکود حاکم شده ولی از میزان رشد تولیدات صنعتی کاسته شده است. این ادعا در آمارهای رسمی هم مشاهده می‌شود ولی چیزی که از این رخداد برای بازار فولاد حاصل شده است کاهش حجم تولید قراضه است. قراضه فولادی در ماه جاری میلادی و البته ماه گذشته افزایش نرخ داشته که دلیل اصلی آن را باید در کاهش نسبی و شکننده عرضه‌ها به‌شمار آورد. در کشورهای اصلی تولیدکننده قراضه همچون آمریکا و ژاپن شاهد رشد نرخ هستیم و به همین دلیل سایر کشورهای مصرف‌کننده هم این رشد قیمت‌ها را پذیرفته‌اند. البته با رشد بهای سنگ‌آهن ناخودآگاه جذابیت مصرف بیشتر قراضه هم تقویت خواهد شد که تجمیع این موارد تاکنون رشد قیمت قراضه بوده است. مصرف‌کنندگان شرق آسیا هم این رشد نرخ را پذیرفته‌اند که در دو بازار مهم تایوان و ویتنام می‌توان این روند را مشاهده کرد ولی بازار کره‌جنوبی با توجه به حضور در فصل تعمیر و نگهداری کارخانه‌ها از این روند افزایشی دور مانده است.

این وضعیت قیمتی را می‌توان یکی از سرعت‌گیرهای اصلی بازار فولاد در مسیر افت قیمت‌ها به‌شمار آورد ولی هنوز مشخص نیست که آیا کاهش نرخ در بازار فولاد می‌تواند به افت بهای قراضه هم منجر شود یا خیر. قراضه دیگر مثل ورق آهن یا شمش نیست که شرایط فنی خاص خود را داشته باشد زیرا هر واحد ذوب یا القایی می‌تواند و باید قراضه مصرف کند آن‌هم در شرایطی که کالاهای مختلفی با قراضه ساخته شده و از لحاظ فنی و توجیه خرید ممکن است هیچ اشتراکی با یکدیگر نداشته باشند. قطعا میلگرد با یک قطعه خودروی سنگین شباهت فنی و تجاری چندانی ندارند اگرچه روال کلی در بازار تنها عرضه و تقاضا را مشاهده خواهد کرد و ممکن است رکود بازار فولاد به افت نرخ قراضه هم منتهی شود. درخصوص دورنمای بازار فولاد قراضه نمی‌توان اظهارنظر قاطعی داشت ولی در نهایت بازار از یک مسیر مشخص تبعیت می‌کند اگرچه زمانبر است.با توجه به موارد ذکر شده بازار قراضه می‌تواند سرعت‌گیر مهمی در برابر افت قیمت‌ها در بازار فولاد باشد به شرطی که با کاهش جدی نرخ در دو بازار فولاد و سنگ آهن روبه‌رو نباشیم زیرا جذابیت خرید قراضه هم کاهش می‌یابد. تا زمانی که قراضه در برابر افت قیمت‌ها مقاومت کند می‌توان گفت که سقوط آزاد بهای فولاد در کار نیست و حتی روند نزولی نرخ را هم تحت‌تاثیر قرار خواهد داد.

دنیای اقتصاد

دیدگاه ها
×