ماه رمضان نزدیک است و تقاضا در بازار فولاد ناخودآگاه کاهش خواهد یافت و تقاضای واقعی از سمت مصرفکننده نهایی بهصورت سنتی کاهش مییابد. سختگیریها در مسیر صادرات جدی است و اثری از تغییر در این رویکرد دولت دیده نمیشود.
حجم عرضهها نیز به نسبت بالاست و البته واحدهای تولیدی راه دیگری جز عرضه در بازار داخلی ندارند آنهم در شرایطی که بهصورت کلی حجم تولید در داخل کشور به نسبت سالهای قبل افزایش جدی داشته است. این شرایط به این معنی است که انتظار داریم حجم عرضه فولاد با محوریت شمش برای تغذیه بازار کافی باشد ولی شاهد رشد بهای مصنوعات فولادی و مخصوصا شمش هستیم که مهمترین جادهصافکن رشد قیمت فولاد بوده است. رشدهای چند باره قیمتها در روزها و حتی ساعات پایانی روز گذشته هم خاطرات پیشین را برجسته ساخته و هم نگرانیهای جدیدی را به همراه خواهد داشت.
وضعیت معاملات فولاد در بورس کالا با محوریت حجم عرضه
با توجه به موارد فوق انتظار میرود حجم عرضه فولاد در بازار داخلی کافی باشد ولی این رقم را باید در مقایسه با شرایط معاملاتی در بورس کالا هم برآورد کرد. آمارهای بورسکالا حکایت از آن دارد تا پایان اولین هفته کاری در سالجاری، حجم معاملات فولاد به نسبت مدت مشابه سال قبل ۶ درصد افزایش یافته است، آنهم در شرایطی که حجم معاملات سلف ۲ درصد افت ولی حجم معاملات نقدی فولاد ۱۴۰ درصد تقویت شده است.این روند خود نشان میدهد که مشکلی از مسیر تغذیه بازار از بستر بورس کالا وجود ندارد ولی این داده را باید دقیقتر مورد ارزیابی قرار داد. در سالجاری تا هفته ابتدایی اردیبهشتماه حجم معاملات فولاد در بورس کالا ۴۱۳ هزار تن بوده که به نسبت سال قبل ۶ درصد رشد داشته است.اما در سال گذشته حجم معاملات نزدیک به ۳۹۰ هزار تن بوده و ۶ درصد کاهش حجم معاملات داشتهایم یعنی رشد معاملات امسال را نباید خیلی هم جدی گرفت، زیرا عقبافتادگی سال گذشته را جبران کرده است. در سال ۹۶ نیز حجم معاملات نزدیک به ۴۱۵ هزار تن بوده یعنی حجم معاملات سال ۹۶ با ۹۸ تقریبا یکسان بوده است. تقاضا در سال ۹۸ باید بیش از سال ۹۶ باشد آنهم در شرایطی که سیل هم به یکی از دادههای اصلی برای رشد تقاضا بدل شده و همچنین رونق بازار مسکن هم یک محرک دیگر برای رشد تقاضا بهشمار خواهد رفت.در اینجا باید این سوال را مطرح کرد که چه شده است که حجم معاملات بورس کالا در سالجاری تنها به ارقام سال ۹۶ رسیده و نقش بورس کالا در مدیریت عرضهها به چه میزان بوده و هست.
جایگاه بورس کالا در مدیریت اوضاع
انتظار از بورس کالا در شرایط فعلی برای مدیریت بازار فولاد بیش از چیزی است که هماکنون شاهدیم آنهم در وضعیتی که کشور به این بازار برای مدیریت قیمتها نیاز دارد. البته در هفتهها و ماههای اخیر بهصورت نامحسوس میتوان کاهش فعالیت و اثرگذاری بورس کالا را مشاهده کرد که یکی از آنها عدم ثبت عرضهها بهصورت کامل یا ثبت رقابتهایی فراتر از انتظار است که در نهایت راهی جز ابطال برخی معاملات را باقی نمیگذارد. حال در شرایطی که گویی یک موج جدی رشد قیمتها نهتنها در بازار فولاد بلکه در بسیاری از بازارهای کالایی بهراه افتاده و البته احتمالا موقتی هم باشد باید نقش بورس کالا را برجستهتر دید اما این چابکی و پرکاری در بورس کالا دیده نمیشود.
چیزی که هماکنون برای مدیریت بازار نیاز مبرمی به آن حس میشود، رشد عرضهها مخصوصا عرضههای نقدی است که البته از گستردگی بالایی برخوردار نبوده و در مورد کالاهایی همچون میلگردهای نوردی عرضه فراگیری را شاهد نیستیم. بهعنوان دو نمونه مشخص و به استناد آمارهای بورس کالا حجم عرضه (معامله) فولادمبارکه در سالجاری تا پایان اولین هفته اردیبهشتماه به نسبت مدت مشابه سال قبل ۳۹ درصد کاهش داشته ولی در همین بازه زمانی عرضه ( معامله) ذوبآهن اصفهان ۲۷۹ درصد افزایش یافته است. فولاد خراسان رشد ۳ هزار و ۵۵۸ درصدی و فولاد کاوه جنوب هم رشد عرضه ۹۰۰ درصدی را تجربه کرده و عرضه فولاد خوزستان هم ۲ درصد رشد داشته است. این آمارها از بورس کالا استخراج شده و در تارنمای بورس کالا قابل مشاهده است. البته آمارهای فوق به این معنی است که در حوزه فولادهای ساختمانی اتفاق خاصی رخ نداده و بازار از تعادل نسبی برخوردار است و نوسان قیمتها را باید در دلایل دیگری جستوجو کرد.
برای بررسی اوضاع بازار بازهم باید به دادههای درونی در همین بازار و معاملات آن اشاره کرد. مثلا یک عامل دیگر را که میتوان برای افزایش قیمت فولاد بهصورت رسمی مورد توجه قرار داد؛ رشد قیمت دلار نیمایی است که در قیمتگذاری اولیه مصنوعات فولادی مهم بوده و در مسیر رشد قرار دارد.
این سیگنال اگرچه بسیار مهم ارزیابی میشود ولی در بازار فولاد اهمیت آن را میتوان کمتر از یک سیگنال مهم و حقیقی مورد توجه قرار دارد، اما چگونه؟ قیمت مصنوعات فولادی در بورس کالا اغلب با رقابت کشف میشود یعنی بار اصلی رشد قیمتها بر دوش رقابت بین خریداران و افزایش نرخها در بورس کالاست.نوسان قیمتها در بازار داخلی را هم میتوان مهمترین دلیل برای رشد نرخ در بورس کالا بهشمار آورد.با توجه به موارد فوق نمیتوان گفت که یک ضعف جدی در فاز عرضه وجود دارد و رشد تقاضای موثر هم بهقدری نیست که بتواند از نرخهای موجود و مخصوصا افزایش بیشتر قیمتها حمایت کند. البته تبدیل کردن وجه نقد به کالا رویکردی است که نهتنها در بازار فولاد بلکه در اغلب بازارهای کالایی در حال خودنمایی است ولی تجربه نشان داده که این جریانهای هیجانی که بخش مهمی از آن به سمت بازار سرمایه متمایل شده است چندان هم قدرتمند با مدت زمان طولانی نخواهد بود. با آغاز ماه رمضان وفروکش کردن بسیاری از هیجانات چهره واقعی ضعف تقاضا را میتوان با وضوح بالاتری مشاهده کرد.
منبع:دنیای اقتصاد