در سایر کشورهای جهان عموما صعود شاخصهای سهام به دلیل کاهش ریسک با رخوت بازار فلزات گرانبها همراه است. در شرایط افزایش ریسکهای سیاسی این تغییرات معکوس میشود. بررسیهای «دنیای اقتصاد» حکایت از آن دارد که تغییر انتظارات تورمی در کنار سهولت خرید و نگهداری سهام، همچنین نبود اوراق مبتنی بر طلا که به کاهش ریسک نگهداری آن منجر شود، همبستگی منفی میان بازار سرمایه و طلا را نقض کرده است.
افزایش بازده سهام نسبت به طلا
همبستگی بازارها و تاثیر ارتباط متقابل قیمتها با هم از گذشته تا کنون امری متداول بوده است. همین مسئله سبب شده تا در اقتصاد جهانی تاثیرپذیری بازارها از یکدیگر به عاملی برای تحلیل وضعیت اقتصادی و بررسی رفتار سرمایهگذاران تبدیل شود. این مسئله نه تنها در میان بازارهای یک کشور امری معمول است بلکه به دلیل درهمتنیدگی اقتصاد جهانی در دهههای اخیر شرایطی را پدید آورده که میتوان به وسیله آن تغییرات قیمت و همبستگی داراییهای مختلف در سراسر دنیا را مورد بررسی قرار داد. با این حال به نظر میرسد این مسئله در ایران اندکی با سایر کشورها متفاوت است. در حالیکه تقریبا در سایر کشورها تاثیرپذیری داراییهای مختلف از تغییرات ریسک سبب وجود همبستگی منفی یا مثبت میان چند دارایی میشود، بررسی تغییرات قیمتها در ایران نشان میدهد بازار سرمایه بر خلاف رسم موجود در کشورهای دیگر با افزایش ریسک همبستگی مثبت با قیمت طلا پیدا کرده بهطوری که بیشتر شدن تهدیدها در فضای کسب و کار که بهطور معمول به افزایش قیمت داراییهایی هم نظیر طلا و اوراق قرضه منجر میشود و به کاهش شاخصهای سهام میانجامد، نه تنها به افت شاخصها داخلی در سال اخیر منتهی نشده است بلکه به همسویی آشکار رشد قیمت طلا با نماگرهای اصلی بازار سهام انجامیده و در شرایط تورمی حاکم بر اقتصاد کشور به افزایش بازده سهام نسبت به دارایی کم ریسکی همچون طلا انجامیده است.
انتظارات تورمی
در طول دو سال گذشته اقتصاد ایران وارد فضایی متفاوت شده و رشد پایه پولی در کنار منفی شدن رشد اقتصادی فضایی را پدید آورده که در آن همه روزه شاهد تغییر قیمت داراییهای سرمایهای هستیم. همین امر سبب شده تا افزایش بدبینی نسبت به آینده اقتصادی ناشی از کاهش ارزش پول ملی به رشد انتظارات تورمی دامن بزند و در سایه تقویت همین انتظارات شاهد خبرساز شدن بازارهای مختلف در طول دوره یاد شده باشیم.
موج تورمی مورد بحث که تقریبا از اواخر سال ۹۶ با تغییر در قیمت ارز روی تابلوی صرافیها خود را نشان داد، کم کم از این بازار به بازار سایر داراییها نظیر طلا و مسکن سرایت کرد و از اوایل سال ۹۷ به بازار سهام رسید. همین امر سبب شد تا از ابتدای این سال شاهد شروع مسابقه قیمتها در بازارهایی نظیر سکه، طلا، ارز، مسکن، خودرو و سهام باشیم. بر این اساس موج تورمی یاد شده که به کشاکش قیمتها در بازارهای مختلف انجامید، شرایطی را پدید آورد که افزایش قیمتها در هر یک از بازارها به تیتر خبرگزاریها و روزنامهها تبدیل شود. در حالی که ریشه تمامی این تغییرات در افزایش قیمت ارز یا به عبارت بهتر کاهش نرخ برابری ریال با سایر ارزها بود.
موفقیت بازار سهام در پوشش ریسک
از آن سال تاکنون افزایش ریسکهای سیستماتیک ناشی از فشار تحریم ها، بیشتر شدن هزینه مبادله و مخاطرات قانونی که به واسطه اعمال بخشنامهها و دستورالعملهای گوناگون که به بازارها تحمیل شده است، وضعیتی را پدید آورده که هر ایرانی تنها به دنبال جواب یک سوال اساسی است؛ بازده کدام بازار بیشتر است؟ اگرچه پرسیدن چنین پرسشی امری متداول و طبیعی است با این حال معنا و نیت استفاده از آن در مسئلهای متفاوت نهفته است. مردم ایران به دنبال کسب سود نیستند و برای حفظ ارزش دارایی خود تلاش میکنند. در دو سال گذشته ریال به پولی نسبتا داغ تبدیل شده که هر یک از دارندگان آن ترجیح میدهند پس انداز خود را با دارایی دیگری معاوضه کنند که وسیلهای بهتر برای حفظ ارزش باشد. بررسیها حکایت از آن دارد بازار سرمایه توانسته از ابتدای سال ۹۷ تاکنون به رغم فراز و فرودهایی که داشته گوی سبقت را از سایر بازارهای موازی برباید و با کسب بازده ۱۹۴۹ درصدی در پایان معاملات روز سهشنبه، رتبه نخست کسب بازده را در میان سایر بازارها بهدست آورد.
بررسیها نشان میدهد اگر چه افزایش بازده در بازار سرمایه که خود را بیش از هر چیز در رشد شاخصها نشان میدهد در اقتصاد تورمی ایران طی دهههای گذشته امری معمول بوده است با این حال واگرایی رفتار سرمایهگذاران میان آنچه که در خارج از کشور میگذرد با آنچه در ایران همواره رخ داده است امری غیرمعمول را به نمایش میگذارد. بررسی عملکرد بازارهای موازی در دو سال گذشته به خوبی حاکی از آن است که ریسک ناشی از کاهش رشد اقتصادی و افزایش تورم انتظاری به وسیله بازار سهام پوشش داده شده است. این در حالی است که در سایر کشورهای جهان هر نوع افزایش ریسک خود را در قامت استقبال بیشتر از داراییهای کمریسک مانند طلا یا اوراق قرضه نشان میدهد. با مقایسه این اطلاعات به نظر میآید که درحالحاضر ذهن سرمایهگذار ایرانی در مواجهه با نبود بازار بدهی کارآمد و فقدان امنیت نگهداری طلا، آنقدر ریسک تورم را زیاد ارزیابی کرده است، که ورود به بازاری مانند سهام را مناسبترین راه برای کاهش ریسک تورم قلمداد میکند و هر چه را که ما به ازای غیرریالی داشته باشد میخرد. دقیقا به همین دلیل است که در سالهای اخیر معیار ارزیابی شرکتها از اتکای صرف به درآمد آتی به معیارهای نظیر ارزش جایگزینی آنها تغییر کرده است.
شنای بازارهای داخلی خلاف جهت معمول
همانطور که در سالهای گذشته شاهد بودهایم افزایش ریسکهای اقتصادی ناشی از مسائلی مانند خروج بریتانیا از اتحادیه اروپا، بروز جنگ تجاری میان امریکا و چین و اخیرا افزایش ترس از تبعات بلندمدت اقتصادی ناشی از شروع کرونا خود را با افزایش قیمت فلزات گرانبها به خصوص طلا و رشد قیمت اوراق قرضه بلندمدت نشان داده است.
تغییرات قیمت طلا در ایران بیشتر ناشی از افزایش بهای ارز بوده و با افزایش قیمت سهام در بازار سرمایه تناسب چندانی ندارد. بررسیهای «دنیای اقتصاد» حکایت از آن دارد که در طول ۲۵ ماه گذشته در حالی قیمت هر گرم طلای ۱۸ عیار در بازار مربوطه افزایشی ۵۹۳ درصدی داشته است که در مدت مشابه شاخص کل بورس تهران ۱۹۴۹ درصد رشد کرده است. همین امر به خوبی نشان میدهد که همبستگی مثبت این فلز زرد با داراییهایی نظیر سهام بیش از آنکه ناشی از اقبال سرمایهگذاران نسبت به نگهداری طلا باشد از افزایش تورمی نرخ ارز نشأت میگیرد که در ماههای گذشته تا حدودی تحت تاثیر افزایش قیمت جهانی هر اونس طلا نیز قرار گرفته است.
رویگردانی شاخص تورمی بورس از تغییرات جهانی
بر اساس آنچه که گفته شد به نظر میرسد افزایش قیمت هر گرم طلای ۱۸ عیار بازار داخلی به یک میلیون و ۶۰ هزار تومان طی ماههای گذشته بیش از آنکه ناشی از انتقال ریسک انتظاری نسبت به دارایی مانند طلا باشد ناشی از افزایش قیمت دلار در بازار داخلی، در کنار رشد قیمت اونس جهانی اثر پذیرفته است. نگاهی به تغییرات شاخص دلار و قیمت جهانی طلا در بلند مدت نشان میدهد که افزایش شاخص بورس تهران بیش از آنکه همسویی معنادار با تغییرات شاخصهای جهانی داشته باشد از عامل کاهش ارزش ریال در داخل کشور تاثیر میپذیرد؛ تاثیری که درحالحاضر نسبت به سالهای گذشته بسیار کمتر شده و جای خود را به سیل خروشان نقدینگی داده است؛ نقدینگیای که به هر نمادی میرسد بدون توجه به خصوصیات بنیادی آن تنها در طرف تقاضا مینشیند و به هنگام تقویت عرضهها تر و خشک را با هم میسوزاند.
بررسی شاخص کل بورس تهران در ادوار مختلف از تیر ماه ۱۳۷۱ حکایت از آن دارد که همه نوسانهای بازار سهام از کف ۳۸۲ واحدی نماگر یاد شده تا سقف فعلی آن در کانال یک میلیون و ۹۷۰ هزار واحد، تماما تحت تاثیر کاهش ارزش ریال ناشی از افزایش پایه پولی بوده و ارتباط چندانی با تغییر متغیرهای بینالمللی ندارد. از این رو میتوان به راحتی گفت که رشد شاخص بورس تهران بیش از آنکه نماگر بهبود وضعیت در اقتصاد ایران باشد شاخصی تورمی است که صرفا در طول سالیان دراز توانسته افت ارزش ریال را به تصویر بکشد. بنابراین همپوشانی زمانی افزایش آن با افزایش قیمت طلا بیش از آنکه مرهون عاملی خارجی و نشانگر همبستگی اقتصاد ایران با اقتصاد جهانی باشد تنها به کوچک شدن اقتصاد ایران و کاهش قدرت خرید مردم دلالت میکند.
منبع: دنیای اقتصاد