پس از مدتها رشد نرخ در بازار فولاد، احتمال تغییر فاز در این بازار ایجاد شده که بیشتر از مسیر تغییر انتظارات و کاهش قیمتهای جهانی رخ داده است. اثر این تغییر میتواند به سایر بازارها و صنایع از املاک تا خودروسازی و مواد غذایی نیز سرایت کند. از اواخر خردادماه سال گذشته تاکنون بهای مصنوعات فولادی بیش از 100 درصد افزایش یافته در شرایطی که بهای ارز رشدی نزدیک به 30 درصدی داشته است. این مطلب نشانهای از رشد قیمتهای جهانی است که اثر دوگانه افزایش این نرخ در کنار رشد بهای آزاد و نیمایی ارز را به رخ میکشد.
حال در شرایطی که بهای آزاد ارز در فصل بهار 3/ 3 درصد کاهش داشته و قیمتهای جهانی هم وارد یک فاز نزولی شده است، رفتار معاملهگران در بازار از یک تغییر عمده حکایت داشته که تغییر انتظارات به سمت افت قیمتهاست.این در حالی است که رشد سالانه بهای میلگرد در دیماه 99 نزدیک به 140درصد بوده که در پایان خرداد به 110درصد کاهش یافته است. اما این افت نرخ انتظاری از دو اهرم مهم برخوردار است؛ یکی اثرپذیری از کاهش قیمتهای جهانی و دیگری نبود انتظارات گسترده افزایشی.
این در حالی است که کاهش نرخ در بازار فولاد با محوریت شمش یا میلگرد در همین بازار محدود نشده و به بازارهای مشابه دیگری همچون ورقهای فولادی یا سایر مصنوعات ساختمانی سرایت میکند که اثر پروانهای آن به سایر صنایع نیز گسترش خواهد یافت. از هماکنون باید منتظر ماند و دید که ورقهای فولادی صنعتی، ورق خودرو، فولادهای قلعاندود به منظور تولید قوطی کنسرو، همچنین تیرآهن یا نبشی و ناودانی نیز سیگنالهایی از کاهش قیمتها را مخابره کنند. با توجه به اهمیت بازار فولاد گسترش این افت قیمتها را باید جدی گرفت و مورد موشکافی دقیقتری قرار داد.
پس از نزدیک به یکسال از آغاز روند افزایشی قیمتها در بازار فولاد، انتظار تخلیه حباب قیمتی بازار را در بر گرفته است. بازار میل به تعدیل نرخ داشته و قیمتهای بالای فعلی را به رسمیت نمیشناسد. این در حالی است که بازارهای جهانی نیز وضعیت مشابهی دارد و تمایل به افت قیمتها را باید یکی از واقعیتهای مرسوم و فراگیر بهشمار آورد. نمونه آن را میتوان در بازار چین جستوجو کرد؛ آنهم در وضعیتی که سیاستهای پولی این کشور سرکوب قیمتی را بهگونه جدیدی در دستور کار قرار داده آنهم به گونهای که سیاستهای دولت چین تلاش برای نرخگذاری دستوری را کتمان نمیکند اما از مسیر خاص چینیها. بهعبارت سادهتر تصمیمسازان چینی به کمک پیچیدگیهای همگام با مکانیزم بازار در تلاش هستند تا قیمتهای مورد معامله در بازار فولاد را کاهش دهند که البته سایر بازارهای کالایی همچون بازارهای فلزی نیز از این وضعیت مستثنا نیستند.
حال در شرایطی که ذهنیت مشابهی در بازار داخلی ایران نیز در حال خودنمایی است و برخی از فعالان بازار؛ استقرار دولت جدید را بهمعنی ذهنیت کنترل نرخ بهشمار میآورند، پیشزمینه ذهنی احتمال کاهش قیمتها ایجاد شده و میتواند فراگیر شود. با توجه به مضرات نرخگذاری دستوری یا اعمال سقف مجاز رشد قیمتها در بورسکالا این انتظار بعید بهنظر میرسد که سیاستهای شکستخورده پیشین بازهم در دستور کار قرار گیرد اما از احتمال سختگیری بر نوسان قیمت یا اعمال نفوذ در تعیین قیمتهای پایه در بورسکالا نمیتوان صرفنظر کرد. خروجی این موارد تاکنون دست نگهداشتن بسیاری از فعالان بازار در فاز خرید بوده یعنی خریدهای گسترده خود را به تعویق میاندازند اگرچه در روزهای اخیر تکانههایی از رشد نرخ را شاهد بودهایم اما گسترده و برجسته نبوده است.
نگاهی به وضعیت معاملات شمش و مصنوعات فولادی در بورسکالا نشان میدهد که رشد قیمتها در روزهای اخیر به ثبت نرسیده، همچنین با کاهش حجم معاملات روبهرو هستیم. بهصورت دقیقتر حجم داد و ستد فولاد در هفتههای اخیر در بورسکالا کاهشی بود و از اواخر فروردین تاکنون در یک روند نزولی نوسان کرده است. مهمترین دلیل این افت حجم معاملات را باید در عقبگرد تقاضا و ورود بازار به یک فاز رکود جستوجو کرد تا جاییکه حجم معاملات هفتگی شمش فولاد در بورسکالا از رقمی نزدیک به 120هزار تن در اوایل اردیبهشتماه به نزدیکی 50 هزار تن کاهش یافته است. این در حالی است که قیمتها هماکنون در اوج تاریخی خود قرار دارند و نیاز بازار به افت نرخ را به وضوح میتوان در سازوکار معاملات مشاهده کرد. حال در شرایطی که بهای نیمایی ارز کاهشی شده و نرخهای جهانی هم در آخرین آمارهای مخابرهشده نزولی است، بازار منتظر افت قیمتهاست تا خرید خود را آغاز کند.
هماکنون که در روزهای اوج تقاضای فصلی هستیم و البته افت معاملات را مشاهده میکنیم میتوان از پایینبودن موجودی انبارها صحبت کرد که خروجی آن وجود تقاضای مخفی و سرکوبشده زیرپوست بازار است ولی در این قیمتها اقدام به خرید نمیکنند. بازار فولاد را باید یک بازار تیزهوش بهشمار آورد که البته قرابت چندانی هم با چسبندگی قیمتی ندارد یعنی در صورت نیاز بازار به افت نرخ یا کاهش بنیادین قیمتها، برای کوتاهآمدن از سطوح قبلی تعلل نمیکند. اینکه هر کیلوگرم میلگرد در پایه 16 هزار تومانی معامله میشود و البته در روزهای اوج تقاضای فصلی خریدار ندارد خود به معنی دست رد بازار به قیمتهای فعلی است. البته نرخهای موجود در بازار از مسیر قیمتهای پایه در بورسکالا خط میگیرند و ذات کاهش قیمتهای جهانی و عدمرشد محسوس بهای نیمایی ارز به معنی انتظار منطقی افت قیمتها در بازار فولاد است. اما بحثهای پیرامون قیمتگذاری در بورسکالا بازهم مورد توجه دقیقتری قرار خواهد گرفت که البته به موشکافی بیشتری نیاز دارد./دنیای اقتصاد