هرچند عوامل بیشمار و ریز و درشتی در زمینه عملکرد رفتاری بازار فولاد و بستر عرضههای بورس کالا قابل مشاهده و رصد است ولی اگر بخواهیم به چند عامل کلی در این زمان خاص اشاره کنیم باید بگوییم عملکرد قیمتی شمش و جذابیتهایی که حول این نهاده برای خریداران و فروشندگان ایجاد شده است، سفتهبازی و تلاش برای نوسانگیری از طریق تبدیل نقدینگیهای در دسترس به کالای فولاد دو عامل مهم در وضعیت فعلی برای ایجاد التهاب قیمتی در بازار هستند.
به گزارش دنیای اقتصاد در برهه کنونی التهابات بازار موتور محرک قیمتهاست، این رشد در حالی است که در سطح جهانی شاهد کاهش قیمتها هستیم، بنابراین دلیل اصلی رشد نرخ در بازار فولاد را باید کاملا در فضای داخلی بررسی کنیم، جو کنونی بازار فولاد جو روانی است که منبعث از رشد قیمت دلار است، در واقع بازار همواره مترصد تغییرات قیمت دلار و در انتظار تحرکات این عامل برای سوختگیری در عملکرد قیمتی خود است.از طرف دیگر روند افزایش قیمت کالاها حامل این پیام از سمت بازار به زبان عامیانه است که «در برهه افزایش قیمتها، پولهای در دسترس را به کالا تبدیل کنیم.» بررسی آمارهای بورس کالا در بازه زمانی یکشنبه هفته گذشته تا دیروز که دو عرضه در این بستر صورت گرفته نشان میدهد سبد تیرآهن مخلوط ذوبآهن، تیرآهن ۱۸-۱۴ ذوبآهن و سبد میلگرد خراسان با جهشهای قیمتی به ترتیب ۷۰ تومان، ۵۳۵ تومان و ۴۳۱ تومان مواجه شدهاند.
تغییرات کلی که از هفته گذشته درخصوص تیرآهن سبک ۱۸-۱۶-۱۴ ثبت شده است نشان میدهد به میزان ۴۸۲ تومان میانگین قیمت تیرآهن سبک افزایش داشته است، درخصوص تیرآهن سنگین که تیرآهنهای سایز ۲۰ تا ۲۷ را شامل میشود ۱۴۵ تومان افزایش قیمت ثبت شده است. بازار فولاد پس از کش و قوسهای فراوان قیمتی در حالی شاهد افزایش قیمتهای طولانی در بازه زمانی چند هفته گذشته بوده که بررسی نشانههای رفتاری مشاهده شده در بازار نشان از اشتراکات نشانههای فعلی بازار با برهههای قبل دارد. در این باره فعالان بازار فولاد بر این باورند که پیش از این سه نشانه در بازار فولاد وجود داشت که اکنون نیز شاهد بازگشت آن نشانهها هستیم. این سه عبارتند از: «قیمت ضایعات بالا، قیمت کالا پایین و قیمت شمش بالا». کارخانههایی در این میان وجود دارند که برایشان مقرون به صرفه است که یکسری «تیرآهن طول کوتاه» را خریداری کنند و از آن شمش تولید کنند.
بررسی قیمتهای هفته گذشته نشان میدهد قیمت این قبیل تیرآهن و شمش دارای فاصله قابل توجه نسبی هستند که در این میان برتری قیمتی با شمش است، به این معنا که برای شرکتهای فولادی مقرون به صرفه آن است که تیرآهنهای مذکور را خریداری کنند و با تبدیل و ذوب آن به شمش، دست به فروش شمش بزنند، چراکه متوجه این شدهاند که کارخانهها نیاز به شمش دارند و تبدیل شمش به میلگرد برایشان مقرون به صرفه است. یک فعال بازار فولاد دراین باره گفت: مابهالتفاوت میلگرد و تیرآهن باعث به وجود آمدن سطح میانه برای معاملهگران شده بود، به این دلیل که میلگرد قابل صادرات است و این اتفاق در حال رخ دادن است و کالای ساخته شده ایران بدون گواهی مبدا و مشخص شدن آنکه برای کدام کارخانه است برای کشورهایی مانند عراق، ترکیه و افغانستان صادر میشود. وی در ادامه در بررسی روند تحرکات بازار فولاد گفت: یکی از دلایل افزایشی شدن تیرآهن در طول یک هفته گذشته را باید در یک پله عقبتر و افزایشی شدن قیمت شمش جستوجو کرد، بازار به صورت هوشمند عمل میکند، چراکه اگر قیمت تمام شده میلگرد ۴هزار و ۵۰۰ تومان باشد، قیمت تمام شده تیرآهن نباید ۴ هزار و ۵۰۰ تومان باشد، همین نکته است که باعث رقابت قیمتی شده و تیرآهن با افزایش قیمت مواجه میشود.
پیامی که از سوی کارخانههای شمش و با بررسی رفتار قیمتی این کالا صورت میگیرد این است که قیمت پایه میلگرد و تیرآهن با رقم زیر ۴ هزار و ۵۰۰ تومان با شمش ۳ هزار و ۲۰۰ تومان همخوانی ندارد، به همین دلیل بازار با دریافت این پیام و از سوی دیگر آمادگی برای دریافت سیگنال افزایش قیمت دلار و خریدهای پایان سال خروجی افزایش قیمت را نشان میدهد. در حال حاضر اگر بخواهیم نگاه خوشبینانهتری به بازار داشته باشیم باید گفت تنها شمش است که میتواند قیمت مقاطع فولادی را کاهش داده و واقعیسازی کند. در واقع سیگنالهای موجود در فضای بازار حامل پیام منطقی خرید و فروش در فضای کنونی بازار فولاد نیستند. خریداران موجود، خریدارانی تکراری و براساس احساسات هستند که با اتکا به منطق خاصی اقدام به خرید نمیکنند. عرضهها به نسبت تقاضا کم است، اما از سویی این واقعیتی لمس شده در بازار و برای اهالی بازار است که تقاضا هم واقعی نیست و در واقع بازار فولاد به بستری برای سودگیری و سودای صادرات تبدیل شده است.?
فعالان بازار شکست قیمتها در برهه کنونی را بعید نمیدانند. آنها در واقع بر این باورند که اگر عرضه شمش صورت بگیرد، پس از آن هر کارخانهای که شمش خرید کرد موظف به پایین آوردن قیمت مقاطع و کالاهای خود است، در واقع این به معنای همزمانی خرید و عرضه کارخانهها است ولی الان گویا این پیام به بازار مخابره میشود که قیمت کف شمش ۴ هزار و ۲۰۰ تومان است پس محصول هم میتواند بالای ۴ هزار تومان مانور دهد و هر محصولی در رینگ بورس زیر ۴ هزار و ۵۰۰ عرضه شود همه اقدام به خرید میکنند.
منبع:دنیای اقتصاد