چت

«ذوب‌آهن» روی ریل پیش نرفت.

در حالی‌که شاهدیم شرکت‌های جوان تولیدکننده فولاد در ایران ظرف مدت کوتاهی میزان تولیدات خود را از مرز یک یا دو میلیون تن گذرانده و شرکتی با عمر متوسط مانند مبارکه به بزرگ‌ترین تولیدکننده فولاد غرب آسیا تبدیل شده است، اما شاهدیم ذوب‌آهن اصفهان این «مادر صنایع سنگین کشور» نتوانسته تولید خود را به ۳ میلیون تن برساند و همچنان با مشکلاتی برای افزایش ظرفیت و تولید روبه‌رو است.

«ذوب‌آهن» روی ریل پیش نرفت.

آمارها نشان می‌دهد که در سال ۹۸ این شرکت تنها ۴/ ۲ میلیون تن فولاد تولید کرده که برای شرکتی که قرار بوده دو دهه قبل قطب فولاد کشور باشد، رقم قابل توجهی محسوب نمی‌شود.

یادگاری از سال‌های دور

بی‌شک وقتی نام ذوب‌آهن اصفهان به میان می‌آید، آن را به عنوان مادر صنعت فولاد و دانشگاهی برای تربیت و پرورش نیرو‌های متخصص صنعت فولاد می‌شناسیم، اما داستان شکل‌گیری این کارخانه بسیار خواندنی است.

از تاریخ دقیق استفاده آهن زمان دقیقی در دسترس نیست و تاریخ‌های مختلفی برای استخراج و بهره‌برداری از بزرگ‌ترین عنصر سازنده کره‌زمین مطرح می‌شود. تاریخ نخستین دست‌سازه‌های آهنی به 1400 سال پیش از میلاد باز می‌گردد و پس از آن رویای ساخت و بهره‌برداری از این ماده معدنی در حال تکامل است.

روزی نیست که با این فلز در زندگی روزمره برخورد نداشته باشیم و توسعه فولاد‌سازی همواره مورد توجه دولت‌ها قرار گرفته و حتی کشور‌هایی که مواد اولیه ساخت این فلز استراتژیک یعنی سنگ‌آهن را ندارند نیز جزو تولیدکنندگان بزرگ فولاد به‌شمار می‌روند.

با نخستین حرکت‌های ایران به سمت صنعتی شدن و ایجاد واحد‌های بزرگ در کشور، ایده تاسیس واحد فولاد سازی نیز شکل گرفت، اما نبود تجهیزات و نیروی متخصص از یکسو و سایه جنگ جهانی دوم و تبعات آن بر روابط بین‌الملل از سوی دیگر ، این طرح را تا توافق اجرایی به مدت 30 سال به تعویق انداخت.

نخستین قرارداد رسمی‌ تاسیس ذوب‌آهن در ایران، در سال ۱۳۱۷ با کمپانی «دماگ‌کروپ» بسته شد. به گفته کارشناسان آن زمان امضای قرارداد با این شرکت که از بزرگ‌ترین شرکت‌های صنعتی آلمان بود با عجله و بدون مطالعه کافی صورت گرفت و در نتیجه محل نامناسبی در کرج برای این کار انتخاب شد که البته با وقوع جنگ‌جهانی دوم متوقف شد؛ برای اجرای چنین طرحی لازم بود مطالعات بسیاردقیقی، مخصوصا از نظر تعیین محل مناسب برای احداث کارخانه انجام شود، به طوری که دسترسی به معادن سنگ‌آهن و زغال‌سنگ و آب موردنیاز آسان باشد.

با تشکیل وزارت اقتصاد در ابتدای دهه ۴۰ مساله تاسیس کارخانه ذوب‌آهن وارد مرحله تازه‌ای شد و عده‌ای کارشناس و متخصص ایرانی برای برنامه‌ریزی این کار استخدام شدند.

در سال ۱۳۴۳ اعلان مناقصه ذوب‌آهن ایران در جراید مهم جهان منتشر و متعاقب آن پیشنهادهایی از سوی کشورهای صنعتی به ایران ارسال شد که طبق آن متقاضیان حاضر شدند در تاسیس کارخانه با پرداخت وام یا نصب یا بهره‌برداری و اداره یا سرمایه‌گذاری در کارخانه با ایران همکاری کنند. در این میان پیشنهاد اتحاد جماهیرشوروی از همه بهتر و مقرون‌تر به صرفه تر بود. پس از مذاکرات هیات‌های ایرانی و شوروی سابق، سرانجام در ساعت ۱۱ صبح ۲۲ دی‌ماه ۱۳۴۴ قرارداد نهایی ذوب‌آهن ایران در مسکو به امضا رسید و طبق آن مقرر شد روسیه دو کارخانه ذوب آهن اصفهان و ماشین‌سازی اراک را در ایران در قبال دریافت گاز ایجاد کند و هزینه لوله‌کشی این مسیر را نیز متقبل شود؛ از این رو این قرارداد به صرفه بود، زیرا تا پیش از آن ایران این گاز را فقط می‌سوزاند تا نفت استخراج کند.

شروعی پرانرژی

ظرفیت اولیه کارخانه ذوب‌آهن ایران ۶۰۰هزار‌تن فولاد پیش‌بینی شده بود که ظرف سه سال مورد بهره‌برداری قرار می‌گرفت. مرحله دوم این واحد صنعتی که دو سال بعد کلید می‌خورد ظرفیت توسعه آن را به یک میلیون تا یک میلیون و ۲۰۰ هزار تن ارتقا می‌داد. نوع کوره مرتفع و سوخت آن زغال‌سنگ تعیین شده بود و تعداد 6هزار نفر کارگر برای ساختمان آن از روز نخست مشغول به کار می‌شدند.

عملیات اجرایی ساخت واحدهای مختلف کارخانه از سال 1346 آغاز و با ایجاد کارگاه‌های کک‌سازی، اگلومراسیون و کوره بلند شماره یک در نیمه اول دی‌ماه 1350، بهره‌برداری از مجتمع با تولید چدن آغاز شد و تولید محصولات فولادی نیز با راه‌اندازی بخش فولادسازی و مهندسی نورد در دی 1351 با ظرفیت 550 هزار تن در سال شروع شد. متعاقب آن در سال 1351 کارهای ساختمانی و اجرایی طرح توسعه برای رسیدن به ظرفیت یک میلیون و 900 هزار تن فولاد در سال با احداث کوره بلند شماره 2 و توسعه بخش‌های مختلف آگلومراسیون، کک‌سازی، فولادسازی، نورد و ... شروع شد.‌

به دلیل اشکالات موجود در طراحی ماشین‌های ریخته‌گری مداوم روسی، فولادسازی به عنوان گلوگاه و محدودکننده تولید شناسایی شد و در سال 1367 نصب دو ایستگاه ریخته‌گری مدرن از ایتالیا شروع و در سال 1369 بهره‌برداری کامل از کمپلکس فولاد تا مرز ظرفیت اسمی ‌انجام پذیرفت.

اگرچه در دوران جنگ تحمیلی در ذوب‌آهن نیز همچون دیگر صنایع روند رسیدن به اهداف طرح توسعه در حد مطلوب نبود، ولی پس از اتمام جنگ این کارخانه با به کارگیری امکانات خود توانست به مرز تولید 2 میلیون تن یعنی بیش از ظرفیت نصب شده تجهیزات خود برسد .

اختلاف 1000 تومانی قیمت تمام شده

در ادامه با اجرای طرح توازن، تولید 3 میلیون و 600 هزار تنی برای این شرکت در نظر گرفته شد، اما واگذاری پروژه‌های متعددی که کار ساخت آنها از سوی ذوب آهن انجام شد نظیر فولاد خراسان و سبا باعث شد تا بنیه مالی ذوب‌آهن روز‌به‌روز ضعیف‌تر شود. این شرکت تنها تولیدکننده فولاد به روش کوره بلند است و از همین رو برق و انرژی کمتری مصرف می‌کند و از یارانه کمتری نسبت به سایر واحد‌های فولادسازی بهره مند است و این امر باعث شده تا هزینه تمام شده فولاد در ذوب‌آهن نسبت به سایر واحد‌هایی که با روش‌های دیگر تولید می‌شود تا کیلویی 1000 تومان بیشتر باشد. در کنار آن ذوب آهن مجبور به خرید مواد اولیه با قیمت بازار آزاد است و تمامی ‌این فشار‌ها باعث شده تا شرکت حتی با اجرای پروژه توازن به تولید 3 میلیون 600 هزار تنی نرسد؛ در سال گذشته نیز مجموع تولیدات این شرکت معادل 2 میلیون و 400 هزار تن بود. منصور یزدی‌زاده، مدیرعامل این شرکت کاهش تولید را ناشی از مشکلات مالی کمبود مواد اولیه می‌داند؛ کمبود نقدینگی باعث شده تا تعمیرات کنورتورها با تاخیر انجام پذیرد و از سویی کمبود مواد اولیه، بالابودن قیمت سنگ‌آهن دانه‌بندی و نداشتن سهمیه‌ای برای ذوب‌آهن همچنان چالش‌هایی برای تولید هستند.

این شرکت برای سال 1398 تولید 3 میلیون و 50 هزار تنی را در نظر گرفته بود، اما به دلیل کمبود منابع مالی و تحریم‌ها نتوانست تعمیرات کوره شماره یک را به موقع انجام دهد از این رو مجبور به اصلاح بودجه شد.

ذوب‌آهن اصفهان در زمینی به مساحت 200 کیلومتر مربع بنا نهاده شده و کارخانه‌ای به وسعت یک شهراست. در گذشته فولاد شهر نیز به همت ذوب‌آهن ساخته شد و برای تمامی ‌پرسنل خانه‌های سازمانی در نظر گرفته شده بود که تمامی‌ خانه‌ها به پرسنل شرکت به صورت اقساطی فروخته شد. وسعت ذوب‌آهن به حدی است که دارای بیمارستانی مجهز و همچنین فضای سبزی 16 هزار و 600 هکتاری است و این میزان فضای سبز 84 برابر استاندارد‌های دنیا است.

به گفته عبدالحمید شیبانی، نخستین مدیرعامل این شرکت، تمامی ‌امکانات و زمین این مجموعه برای توسعه تا 10 میلیون تن در نظر گرفته شده بود، اما در ادامه سرنوشت دیگری برای ذوب‌آهن رقم خورد و هدف از توسعه در این شرکت تنوع محصولات اعلام شد؛ از این رو با توجه به تغییر ذائقه مصرف از تیرآهن به تیرآهن بال پهن، تولید این محصول نیز به سبد تولیدات افزوده شد و در ادامه با خرید تجهیزات از آلمان برای تولید ریل به میزان 450 هزارتن در سال این واحد در کنار واحد ذوب ایجاد شد.

از نفس افتاده

تاکنون فروش ریل برای ذوب‌آهن از توجیه اقتصادی برخوردار نبوده و با توجه به ظرفیت اسمی، این کارخانه موفق نشده در مجموع، طی سه سال گذشته از زمان تولید آزمایشی ریل تاکنون بیش از 30 هزار تن از این محصول را بفروشد. با توجه به اینکه تولیدات ریل این کارخانه تحت گواهی معتبری انجام نمی‌شود به‌رغم مرغوبیت، نمی‌تواند در فروش‌های صادراتی نیز موفق باشد، مشخص نیست مدیران وقت با چه انگیزه‌ای دست به ایجاد واحد تولید ریل زده‌اند و اگر انگیزه ایجاد تولید ریل، صرفا ساخت داخل این محصول بود، چرا برای اجرای این پروژه و جلب موافقت وزارت راه به عنوان مصرف‌کننده عمده این محصولات مذاکره‌ای صورت نگرفته تا جایی که رایزنی برای خرید ریل راه‌آهن از ذوب‌آهن دو سال به طول انجامید. در حال حاضر نیز اغلب نیاز راه‌آهن به عنوان مصرف‌کننده عمده از طریق واردات تامین می‌شود و خلأ قانونی برای خرید از داخل دلیل این مشکل عنوان شده است. به نظر می‌رسد تا زمانی‌که وزارت راه برای توسعه خطوط ریلی کشور امکان استفاده از صندوق توسعه ملی را دارد و از طریق فاینانس، خرید‌های خارجی را انجام می‌دهد بعید به نظر می‌رسد که عزمی‌ برای خرید از ذوب‌آهن وجود داشته باشد.

از سویی ذوب‌آهن برای تامین ریل‌های مورد نیاز مترو در شهرهای مختلف نیز با مشکل دیگری روبه‌رو است. ‌هر شهری خطوط متروی منحصر به خود را دارد و در خرید خطوط مترو کشور هماهنگی وجود نداشته و شهرداری هر شهر به طور مستقل اقدام به خرید خطوط مترو با مشخصات خاص خود کرده است که تغییر سایز تولیدی برای ذوب‌آهن افزایش هزینه به دنبال دارد.

اما واقعیت تلخ این است که اگر بخواهیم طی 10 سال آتی به اندازه صدسال گذشته خطوط ریلی را افزایش دهیم به سالی 200 هزار تن ریل نیاز داریم و این میزان ریل نیمی‌ از ظرفیت اسمی ‌کارخانه را شامل می‌شود گرچه مدیران ذوب‌آهن اجازه تعطیلی خطوط را نمی‌دهند و در صورت نبود مشتری ریل، تیرآهن بال‌پهن را در این خطوط تولید می‌کنند.

از سوی دیگر این مجموعه در 10 سال گذشته 6 مدیر عامل به خود دیده و این تغییرات مدیریتی باعث شده تا هر مدیر با تفکر خود اقدام به برنامه‌ریزی برای سکانداری این واحد بزرگ کند و ایرادات و کاستی‌ها را به گردن مدیریت قبلی بیندازد.

از سویی ترکیب سهامداری این مجموعه عظیم صنعتی نیز در سال‌های اخیر منجر به بالا بودن دست سازمان تامین‌اجتماعی به عنوان سهامدار عمده این شرکت، در بخش‌های مختلف ذوب‌آهن شده و این اتفاق حتی قدرت تصمیم‌های مدیریتی را به شکل بالقوه کاهش می‌دهد. اغلب کارشناسان تنها راه‌ برون‌رفت ذوب‌آهن از مشکلات فعلی را واگذاری صحیح آن به بخش‌خصوصی می‌دانند و معتقدند خصوصی‌سازی به سبک ذوب‌آهن روشی مناسب نیست و در واقع این مجموعه از وزارت صنعت،معدن و تجارت به وزارت رفاه منتقل شده است.

ذوب‌آهن اصفهان شرکتی است که کیفیت محصولات ساختمانی آن به حدی مطلوب است که به عنوان برندی بین‌المللی در بازار‌های منطقه شناخته می‌شود و به بیش از ۲۳ کشور اروپایی، آسیایی و آفریقایی صادرات دارد. در داخل نیز محصولاتش در پروژه‌های بزرگی همچون برج میلاد تهران، نیروگاه هسته‌ای بوشهر، سدهای بزرگ و مترو مورد استفاده قرار گرفته‌ و محل پرورش و تربیت بسیاری از مهندسان و متخصصان صنعت بوده و توجهی بیش از پیش از سوی دولت می‌طلبد.

دنیای اقتصاد

دیدگاه ها
×