هجوم تقاضا در بازار داخلی برای خرید حداکثری با تحرک بالای نقدینگی، افزایش تقاضای سنتی پایان سال، رشد قیمتها در بورس کالا و همچنین خوشبینیهای بیحد و حصر در بازار داخلی و ترس از رشد بیشتر قیمتها نیز از جمله مواردی است که به تداوم رشد نرخ در بازار داخلی فولاد منتهی شده است.
ذات رشد نرخ در یک بازار خاص فولادی به این معناست که دیر یا زود سایر بازارهای مشابه نیز از این روند کلی تبعیت کرده و تاکنون که به فراگیری آن انجامیده است. هیجان خرید در اواخر بهمنماه و اوایل اسفند هر سال یک عرف سنتی در بازار فولاد به شمار میرود ولی امسال هجوم نقدینگی موجب شده تا شاهد شتاب کمسابقهای در این بازار باشیم. عدم رشد جدی و همسنگ بهای ارز آزاد با قیمت مصنوعات فولادی با محوریت میلگرد در کنار تمایل به افت نرخ در بازارهای جهانی این روند افزایشی را با اما و اگر روبهرو میسازد ولی چیزی که در بازار خودنمایی میکند هیجان خرید، جولان نقدینگی و رشد شتابان قیمتهاست ولی صعود نرخ با چشمانی نیمه باز. وقتی جریان عمومی قیمتها مسیر افزایشی مستمر و شتابان را در پیش گرفته است ادامه این صعود (نگرانکننده) چندان بعید نیست اما دورنمای آن نیز به وضوح قابل پیشبینی نخواهد بود. برای ابتدای زمستان قیمتهای فعلی بعضا غیرقابل تصور بود ولی هماکنون محقق شده است.
شمش فولاد که تا اواسط دیماه اغلب کمتر از ۴ هزار و ۱۰۰ تومان مورد معامله قرار میگرفت هماکنون یک قدم تا ۵ هزار تومانی شدن فاصله دارد. در لحظه تنظیم این گزارش قیمت ۴ هزار و ۹۰۹ تومانی شمش فولاد در بورس کالا برای روز چهارشنبه هفته جاری به ثبت رسیده است و در آمارهای معاملاتی نیز به آن اشاره شده است. نکته جالب توجه آنکه این نرخ در مقایسه با عرضه پیشین شمش در تاریخ ۱۳ بهمنماه و قیمت ۴ هزار و ۷۰۶ تومان، نزدیک به ۲۰۰ تومان رشد داشته است که عجیب به نظر میرسد و اگر نگوییم بیسابقه، اما کمسابقه است. رشد قیمتها در بازار داخلی شاید مهمترین محرک این رشد نرخ به شمار رود ولی ذات رشد بهای شمش فولادی در بورس کالا شاید اثرگذاری غیرقابل کتمانی بر بازار داخلی داشته باشد که تقریبا چنین چیزی را شاهد بودیم. شاید تایید یا عدم تایید یک معامله بحث اصلی این گزارش نباشد اگرچه اهالی بازار همه به خوبی میدانند که اتفاقی افتاده و چه تاثیری برجا خواهد گذاشت. هجمه تقاضا در بورس کالا نیز یک واقعیت مشهود است و خروجی آن یعنی برتری جدی تقاضا بر عرضهها نیز به رشد قیمتها منتهی خواهد شد. جریان فعلی در بازار فولاد هجوم برای خرید است و تا زمانی که ورود سرمایه به بازار فولاد ادامه دارد این جریان افزایشی هم تداوم خواهد داشت ولی بازی قیمتی شمش در بورس کالا موجب شده تا برای رشد قیمتها، دلیلتراشی جدیدی پیدا کنیم. در فاصله ۸ تا ۱۳ بهمنماه یک بار دیگر هم شاهد رشد نرخ جدی در بورس کالا بودیم و این بار گویا دومین پله رشد بهای شمش به ثبت رسید. این رفتار قیمتی را باید در شرایطی در نظر گرفت که بازارهای جهانی تمایل چندانی به رشد نرخ نداشته و البته دورنمای مبهمی را ترسیم کرده است آنهم در وضعیتی که نوسان شدیدی در قیمت آزاد ارز نیز دیده نمیشود. این موارد یعنی میل به کاهش نرخ در بازارهای جهانی در کنار عدم رشد قیمت دلار در کنار تقاضای بالا در بورس و بازار تلاش برای خرید حداکثری شاید بتواند یک تعریف جامع و کامل از حباب باشد ولی گویا هنوز حباب قیمتی به اوج خود نرسیده است. ورود نقدینگی به بازار فولاد و خرید حداکثری و رشد موجودی انبارها را باید به موارد فوق افزود که احتمال تغییر فاز بازار را تقویت کرده ولی در مورد زمان این تغییر هنوز نمیتوان اظهارنظر قاطعی داشت. ورود نقدینگی به خرید حداکثری و در نهایت اشباع بازار از خرید منتهی میشود و بازار تا جایی به سمت خرید حرکت خواهد کرد که دیگر قیمتها به قدری افزایش یابد که خرید جدید نهتنها جذابیت خاصی نداشته بلکه اصلا توجیه نداشته باشد. البته در این بازی قیمتی باید به نقش معاملات شمش در بورس کالا هم اشاره کرد. شمش ۴ هزار و ۹۰۰تومانی توجیهکننده میلگرد ۵ هزار و ۲۵۰ تا ۵ هزار و ۳۰۰ تومان بدون مالیات ارزش افزوده است. حال اگر مالیات ارزش افزوده و هزینه حمل و نقل را به این موارد اضافه کنیم، میلگرد ۵ هزار و ۵۰۰ تومانی هم قابل درک است. البته قیمتهای فعلی در بازار آزاد اغلب بالاتر از این ارقام است ولی همین نرخ را به دلیل ویژگیهای فنی نمیتوان بهعنوان یک کف قیمت بنیادین در بازار به شمار آورد. تاکنون همه دادهها در مسیر افزایش نرخ توجیهکننده به شمار میرود ولی این توجیهها تنها احتمال تداوم رشد قیمتها را در بر دارد و برای ادامه حیات خود در مسیر افزایش نرخ به ورود بیشتر نقدینگی هم نیاز داریم. حال در شرایطی که واحدهای تولیدی از رشد قیمتها بهعنوان یک ابزار جذاب برای تامین نیازهای مالی خود در روزهای پایانی سال بهره میبرند فروش از سمت آنها هم توجیهپذیر بوده و هم جذاب است. این جذابیت اما به معنی حرکت از سرمایه از سمت معاملهگران به سمت واحدهای تولیدی است آنهم در شرایطی که کارخانههای نوردی باید شمش را با قیمت بالاتر خریداری کنند.
ورود تقاضای جدید در روزهای پایانی سال غالبا از هفته سوم بهمنماه آغاز شده و تا اوایل هفته سوم اسفندماه در بازار فولاد ادامه مییابد. امسال اما تقاضا زودتر از حد انتظار به بازار وارد شده و رشد قیمتهایی عجیب را به ثبت رسانده است. این در حالی است که تولید فولاد در کشور فراتر از نیاز داخلی است و اگر به هر دلیل ذهنیت بازار از رشد قیمتها تغییر کرده یا با کاهش قیمتهای جهانی شاهد افت جذابیت صادرات باشیم، اوضاع متفاوت خواهد بود. ورود بازار به فاز اشباع خرید که در گزارشهای پیشین به آن اشاره کرده بودیم را هم باید در نظر گرفت و میتواند جریانهای متفاوتی را در بازار پدید آورد. از سوی دیگر رشد قیمتها در بازار فولاد برای معاملهگران با سابقه چندان هم جذاب نیست زیرا مجبور خواهند شد برای حفظ ارزش دارایی، بیش از حالت طبیعی محمولههای بزرگی را خریداری کرده و در انبارها نگهداری کنند. این وضعیت به این معنی است که اگر با دارایی نسبتا ثابت، قیمتها افزایش یابد، توان معاملاتی تجار تقلیل خواهد یافت، بنابراین راهی جز خرید و نگهداری کالا در پیش ندارند. از سوی دیگر رقابتها برای خرید در بورس و بازار چندان هم جذاب نیست و با رشد هیجانی نرخ، عقبافتادن از بازار نگرانی ذهنی بزرگی را ایجاد میکند و راهی جز حفظ موجودی انبارها در پیش نخواهد داشت. این روند در نهایت به افزایش روزشمار موجودی انبارها منتهی میشود و همین موجودی انباری کالاها احتمال سقوط آزاد نرخ را تقویت خواهد کرد. اینکه بازار فولاد از نوسان قیمت آزاد ارز سوختگیری نکرده و همچنین قیمتهای جهانی هم باد مخالفی در مسیر حرکت قیمتها به شمار میرود خود یک دوگانگی گسترده را رقم خواهد زد. در هر حال در بازارهای صعودی صحبت از افت احتمالی قیمتها گویی بیتوجهی به ذهنیت اهالی بازار است و این موارد خریدار چندانی ندارد. البته بهتر است از یک منظر دیگر هم به بازار نگاه کنیم. خریدهای سلف در بورس کالا یا موجودی فعلی انبارها به احتمال قوی قرار است در سال آینده به دست مصرفکننده نهایی برسد، مگر آنکه خریدار آن در دو هفته آینده پیدا شود. حال فرض کنیم که بازار دو هفته بعد به هر دلیل رشد نرخ نداشته باشد یا دادههای جانبی و اثرگذار بر بازار تغییر کند، آنوقت اوضاع متفاوت خواهد شد. از همین امروز نیز اگر سیگنالهایی جدی از تغییر فاز بازار همچون کاهش قیمت ارز یا عدم رشد آن مخابره شده یا فعالیتهای نظارتی در بازار افزایش یابد، وضعیت را باید متفاوت ارزیابی کرد. این روزها با نگاهی به نوسان قیمتها و به کمک موجودی انبارها میتوان یک سود فرضی برای خود محاسبه کرد ولی افزایش سودآوری همین محمولهها تمایل به فروش را تقویت خواهد کرد. هماکنون گویی بازار قیمت میلگرد کمتر از سطوح فعلی را به رسمیت نمیشناسد ولی فتح این سقف قیمتی با توجه به نزدیکی به تعطیلات سال نو خود به معنی تغییر ذهنیت بازار است و میتواند محرکی برای عدم رشد قیمتها باشد که در این شرایط جریان بازار را هم ممکن است تغییر دهد.
دنیای اقتصاد