این زنجیره از معدن آغاز میشود، حلقههای بعدی شامل فرآوری سنگ آهن و تولید شمش فولادی هستند. این زنجیره در انتها به تولید محصولات نهایی منتهی میشود.
توجه به این نکته ضروری بهنظر میرسد که تولید در حلقههای ابتدایی مکانیزه است و درنتیجه هرچه به سمت حلقههای انتهایی آن پیش برویم، میزان اشتغالزایی بیشتر میشود.
کشورهای مختلف براساس ظرفیتها و منابعی که در اختیار دارند، سیاستهای متفاوتی را برای تولید فولاد و فعالیت در این زنجیره ترتیب میدهند.
استرالیا در رده کشورهای پیشرفتهای است که ذخایر قابلتوجه معدنی و سنگ آهن دارد.
این کشور بخش قابلتوجهی از ذخایر معدنی خود را صادر میکند؛ یعنی اولویت خود را بر احداث واحدهای فولادی که آلاینده هستند، قرار نداده است.
با این وجود با واردات مواد اولیه اقدام به تولید محصولات نهایی نیز کرده است. بدینترتیب و با این سیاست در مسیر ارزآفرینی گام برمیدارد.
کشورهایی که از منابع معدنی بیبهره هستند نیز در طول سالهای اخیر اقدام به احداث واحدهایی برای تولید محصولات فولادی نهایی کردهاند. بهعنوان مثال، کشورهای همسایه ما با واردات شمش بهعنوان ماده اولیه میلگرد یا سایر محصولات فولادی را تولید میکنند. این درحالی است که کشورهای یادشده قبلا نیاز خود به محصولات فولادی را از طریق ایران تامین میکردند؛ بنابراین سیاستگذاریهای اشتباه آسیبهایی را به صنعت فولاد کشور وارد کرده است.
متاسفانه با وجود همه شعارهایی که در اهمیت ارزشآفرینی سر داده میشود اما صنعت فولاد ایران هنوز در دوران خامفروشی است و بازار کشورهای همسایه نیز به این سیاست خامفروشی عادت کردهاند. همین موضوع نیز موجب شده دیگر محصولات تکمیلی تولید شده در کشور ما در بازارهای همسایه خریدار نداشته باشد.
از مجموع موارد یادشده اینطور برداشت میشود که سیاستهای اشتباه مانع بهرهمندی کامل از ظرفیتهای زنجیره فولاد شدهاند. این موارد درحالی هستند که سیاستگذاران همواره از ارزشآفرینی، تکمیل زنجیره تولید و رشد اشتغالزایی بهواسطه بهرهگیری از ظرفیتهای معدنی و تکمیل زنجیره تولید در صنایع معدنی سخن به میان میآورند.
متاسفانه این روزها دولتها به بنگاهداری روی آوردهاند و همین موضوع نیز زمینه تدوین استراتژیهای اشتباه را در صنعت فولاد فراهم کرده است. بسیاری از واحدهای بزرگ فولادی کشور به نوعی وابسته به دولت هستند، در چنین شرایطی، حمایت از عملکرد این واحدها به اتخاذ مسیر درست و توسعه واقعی صنعت فولاد ارجحیت دارد.
این حمایت بیحد و حصر بهاندازهای است که درحالحاضر واحدهای فولادی کشور مواد اولیه تولید خود را بهمراتب ارزانتر از نرخهای جهانی دریافت میکنند. در همین حال از انرژی و آب ارزان نیز در مسیر تولید خود بهرهمند میشوند؛ بدینترتیب هزینه تمامشده تولید آنها کاهش مییابد اما درنهایت محصولات تولیدی خود را با نرخ جهانی و ارز آزاد به حلقههای بعدی به فروش میرسانند. در همین حال صادرات آنها نیز با انواع معافیتهای مالیاتی همراه است؛ بنابراین میتوان گفت سیاستگذاران تنها بهدنبال کسب سود لحظهای از سوی بنگاهها وابسته به دولت هستند؛ یعنی کسب سود لحظهای بر توسعه و رشد اقتصادی ارجحیت پیدا کرده است. مسیری که در نهایت به نفع اقتصاد کشور نیست و بازنگری در آن ضروری بهنظر میرسد./روزگار معدن
سیدعلیمحمد ابوییمهریزی/ نایب رئیس انجمن نوردکاران فولادی