رهگیری انتظارات در تقاضای فصلی فولاد.

پیچیدگی‌های بازار فولاد افزایش یافته و می‌توان رکود را به وضوح در بازار مشاهده کرد اگرچه این رفتار در اوج قیمت‌های تاریخی این بازار منطقی به نظر می‌رسد. از سوی دیگر تعیین رئیس‌جمهور جدید و انتظار برای به نتیجه رسیدن مذاکرات وین و سیگنال‌های پیچیده موجود در بازار ارز همگی به معنی آن است که در آینده احتمال رشد قیمت‌ها در هاله‌ای از ابهام قرار گیرد.

رهگیری انتظارات در تقاضای فصلی فولاد.

 در این شرایط پتانسیل افت قیمت‌های جهانی هم جدی است، بنابراین جذابیت خرید با محوریت سفته‌بازی حتی واسطه‌گری در روزهای اوج تقاضای فصلی محدود ارزیابی می‌شود. با توجه به این موارد می‌توان عقب‌گرد انتظاری در بازار فولاد را مورد بررسی دقیق‌تری قرار داد ولی نیاز به موشکافی بیشتری دارد.

روزهای گرم سال زمان سنتی رشد تقاضای فولاد با محوریت مصنوعات ساختمانی در کشور است و هم اکنون شاهد هستیم وضعیت معاملات در بازار آزاد برای میلگرد و تیرآهن به نسبت ماه‌های قبل جذاب ارزیابی می‌شود. ولی در مقایسه با پارسال راکد است. این در حالی است که خریدهای هیجانی به امید سرمایه‌گذاری و کسب سود از نوسان قیمت‌ها؛ نه تنها محدود شده بلکه ریسک‌های جانبی بسیاری را در خود نهفته دارد.

از سوی دیگر نوسان قیمت میلگرد در پایه ۱۶ هزار تومانی که بالاترین رکورد تاریخی قیمت در این بازار است؛ سیگنال بسیار مهمی از عقب‌گرد تقاضای سفته‌بازی به شمار می‌رود. همچنین رکود نسبی در بازار املاک جذابیت احداث واحدهای جدید را کاهش داده یا سرعت ساخت را محدود کرده است. نکته دیگر آنکه در شرایط فعلی که دورنمای مبهمی پیش‌ روی بسیاری از بازارها همچون بازار املاک ترسیم شده تلاش برای کاهش استفاده از مصالح ساختمانی تقویت شده که ناخودآگاه نگرانی‌های خاص خود را درخصوص استحکام بنا به همراه خواهد داشت.

موارد فوق را باید با نوسان محدود قیمت‌های جهانی همسان ارزیابی کرد آن هم در وضعیتی که میل به افت نرخ در بازارهای بین‌المللی نه تنها وجود دارد بلکه در روزهای اخیر برجسته شده است. تغییر در سیاست‌های پولی آمریکا اثر خود را در بسیاری از بازارها برجا‌ می‌گذارد و دقیق‌تر اثر پروانه‌ای آن، ناخودآگاه بر بازار جهانی فولاد با محوریت چین و سایر مصرف‌کنندگان و صادرکنندگان بزرگ فولاد نیز موثر واقع خواهد شد؛ در نهایت باید احتمال افت قیمت فولاد و بسیاری از کالاها را در نظر گرفت که اثر مستقیمی بر بازار داخلی و مخصوصا بازارهای صادراتی بر جا‌ می‌گذارد.

موارد فوق به این معنی است که تقاضای غیر‌واقعی و دقیق‌تر تقاضای سرمایه‌ای و سفته‌بازی ریسک بسیار بالایی پیدا کرده و هرکسی توان ورود به این بازی خطرناک را ندارد. از سوی دیگر رشد قیمت‌ها موجب شده به صورت کلی جذابیت خرید کاهش یابد و ریسک افت قیمت‌ها تقویت شود. در این وضعیت تنها مصرف‌کننده واقعی که الزاما باید کالای مورد نیاز خود را تهیه کند مهم‌ترین رکن بازار بوده و عملکرد این بخش از تقاضا بر سایر ارکان بازار اثرگذاری قطعی خواهد داشت. خریدار نهایی نیز در شرایط فعلی تلاش خواهد کرد تا حداقل ریسک را متحمل شده، بنابراین خرید خود را به اندازه ضرورت انجام می‌دهد و در این خصوص قطعا سختگیری بسیاری خواهد داشت.

 ردپای ارز در انتظارات قیمتی


نکته دیگر آنکه جهت‌دهی انتظارات در بازارهای کالایی با محوریت فولاد اغلب از مسیر نوسان بهای آزاد ارز بوده که هم اکنون این قیمت نیز در سطوح بالایی قرار گرفته و احتمال عدم رشد آن را باید در نظر داشت؛ بنابراین پتانسیل افزایش انتظارات تورمی ناخودآگاه تقلیل جدیدی یافته و بعضا به حاشیه رانده می‌‌شود. موارد فوق چهره نسبتا واقعی بازار فولاد از مسیر انتظارات قیمتی است و ضعف واقعی تقاضای سفته‌بازی و واسطه‌گری موجب خواهد شد قیمت تمام شده تولیدات بیشترین اثر را بر بازار و قیمت کشف شده بر‌جا‌ گذارد.

این در حالی است که رشد نسبی بهای شمش فولاد در بورس و بازار واقعیت داشته و از این مسیر جایی برای تعدیل قیمت‌ها باقی نماند. البته کاهش احتمالی قیمت‌های جهانی می‌‌تواند فاکتور مهمی برای عدم رشد بهای شمش فولاد و سایر مصنوعات در بورس کالا باشد؛ آن هم در وضعیتی که قیمت‌های پایه بورس از دو داده نرخ‌های جهانی و بهای نیمایی ارز تبعیت می‌کند.

همان‌گونه که در گذشته نیز به آن اشاره شد بهای نیمایی ارز با نزدیک شدن به کف قیمتی ۲۰ هزار تومانی گویی به هسته سخت قیمت‌ها برخورد کرده و با تغییر مسیر در یک روند افزایشی جدید قرار گرفته است.

بنابراین در این شرایط امیدی به افت قیمت نباید داشت مگر آنکه تغییری عمیق در مناسبات بین‌المللی و سیگنال‌های سیاسی رخ دهد. در هر حال هر داده‌ای که تقاضا برای دلار نیمایی را کاهش دهد؛ فاکتوری برای افت این نرخ به شمار می‌رود که شاید در روزهای آینده چنین مواردی را بتوان مشاهده کرد اما اظهارنظر در این خصوص هم اکنون زود است و تغییر فاز سریع بهای نیمایی ارز نیز اندکی غیرمنتظره به شمار می‌رود.

تجمیع موارد فوق به این معنی است که فاصله بین قیمت تمام شده و نرخ کشف شده در بازار گام به گام کاهش یافته و انتظارات از رشد هیجانی قیمت‌ها در بازار فولاد نه تنها وجود ندارد، بلکه خرید را ترسناک جلوه می‌دهد. اینکه در روزهای گذشته به دلیل رشد قیمت‌های پایه شمش فولاد و افزایش قیمت تمام شده محصول شاهد بوده‌ایم ذات بنیادین بازارهاست و ارتباطی به انتظارات قیمتی ندارد؛ اگرچه تغییر فاز بازار در نهایت وضعیت بهتری را برای حجم داد و ستد به همراه خواهد داشت و با روشن شدن نتایج انتخابات نیز دلیلی برای تعلل مصرف‌کننده واقعی در خرید ایجاد نمی‌شود.

البته آغاز احتمالی یک روند نزولی برای انتظارات در این بازار با شتاب بیشتری کاهش یافته و عقب‌گرد قیمتی را به همراه خواهد داشت، اما از هم‌اکنون نمی‌توان در این خصوص اظهار نظر قطعی کرد اگرچه انتظار رشد بیشتر بهای مصنوعات فولادی بیش از حد خوش‌بینانه است./دنیای اقتصاد

دیدگاه ها
×